
این دوره به موسیقی سالهای 1750-1810 گفته میشود. دوره ایی که موسیقی سازی رشد بسیاری میکند.مرحله آغازین دوره کلاسیک «گالانت» نام دارد و شیوه ایی از موسیقی کم عمق را به نمایش میگذارد ولی هر چه جلوتر می رویم شاهد کارهای بسیار مهم و تغییرات شگرفی هستیم.
بافت موسیقی این دوره سبک تر و پیچیدگی کمتری نسبت به قبل دارد و غالبا «هموفونیک» میباشد. باس آلبرتی یکی از مهمترین تکنیک ها برای همراهی مخصوصا آوازها بوجود می آید. تنوع و تضاد در ملودی، ریتم،دینامیک و...نسبت به قبل بیشتر میشود وملودی ها در مقایسه با ملودی های دوره باروک کوتاه تر و با خاتمه مشخصی پایان می یابد.
آهنگسازان اواخر قرن هجدهم مجذوب پتانسیلهای نوی سمفونیها و دیگر موسیقیهایسازی شدند و عموماً موسیقی کرال را نادیده گرفتند. بهترین کارهای موتسارت عمدتاً شامل موسیقیهای کرال وی نمیشود، مگر چند استثنا مانند آثار مس بزرگ در دو مینور و رکوئیم در رمینور. علاقه هایدن به موسیقی کرال در اواخر عمرش و در پی سفری به انگلستان در حدود سال ۱۷۹۰ بیشتر شد. وی در این سفر پس از شنیدن اوراتوریوهای متعددی از هندل که توسط ارکسترهای بزرگ اجرا شده بودند، از اوایل سال ۱۷۹۷ به نوشتن مجموعهای از مسها و همچنین دو اوراتوریوی بزرگش آفرینش و فصلها مشغول شد.
بتهوون تنها دو مس را در کارنامه خود دارد که هر دو برای تشریفات مذهبی کاربرد دارند؛ اگرچه اثر میسا سولمنیس وی تنها برای بزرگترین مراسم مناسب است. او همچنین استفاده از گروه کر به عنوان بخشی از بافت ارکستر هارمونیک را با سمفونی نهم و کرال فانتازیای خود پایهگذاری نمود.
اُپرا در این دوره نیز بسیار پیشرفت میکند و اُپرا نویسان مهمی چون موتسارت و گلوک کارهای بزرگی همچون اٌپرای فلوت سحرآمیز، عروسی فیگارو و...تصنیف میکنند.